مرتضی روحانی
مرتضی روحانی

بحقّ مظلومیّة فاطمة الزهراء…

استاد بزرگورار درس مکاسب‌مان آیت الله علوی فریدنی که نوه دختری آیت الله گلپایگانی هستند و پدر بزرگوارشان نیز از علمای معروف بوده‌اند و هم اکنون در بقعه زکریا بن آدم در قبرستان شیخان دفن هستند ، از قول علامه امینی نقل کردند که : «برای اتمام کتاب الغدیر نیاز به کتابی داشتم. هر چه در نجف گشتم پیدا نشد از آنجا به سوریه رفتم و آنجا هم نیافتم اما در آنجا آقایی که اهل کتاب بود به من گفت این کتاب در کتابخانه امام جمعه فلان شهر در مصر وجود دارد و من به همین دلیل به مصر رفتم. مسجد او را پیدا کردم و در اولین جمعه برای دیدن ایشان و امانت گرفتن کتاب به آنجا رفتم.در صف اول منتظر نشسته بودم که ناگاه دیدم یک زنی با چشمان گریان به همراه دو مرد از در پشت محراب بیرون آمدند و با دست به من اشاره کردند و گفتند : او بود. خودش هست. من که ترس تمام وجودم را گرفته بود گمان کردم که مورد تهمتی واقع شدم که تا خواستم عکس العملی نشان دهم آن دو مرد آمدند و به من گفتند همراه ما بیا.   به همراه ایشان از همان در پشت محراب بیرون رفتم. اتاقی بود مخصوص امام جمعه و خود ایشان هم به همراه یک زن دیگر آنجا منتظر بودند. من که وارد شدم ، امام جمعه گفت: این زن ـ با اشاره به آن زنی که آمده بود بیرون و مرا نشان داده بود ـ گفته است که تو برای فرزند مریض‌اش دعایی نوشته‌ای و او خوب شده است حال این زن هم آمده است که تو برای کودک مریض او هم دعایی بنویسی . در این لحظه متوجه شدم که این لطفی از جانب پروردگار است و به همین دلیل گفتم : شرطی دارد!   امام جمعه گفت: چه شرطی؟ گفتم: من فلان کتاب را که شما در کتابخانه‌تان دارید نیاز دارم. شرطش آن است که آن کتاب را برای مدتی به من قرض دهید.   در این لحظه امام جمعه دست به جیبش برد و کلیدی را به من داد و گفت: این کلید کتابخانه! تا هر وقت که شما در این شهر هستید کتابخانه در اختیار شماست.   من هم کلید را گرفتم و دعایی نوشتم و به زن دادم و از او شماره تلفنی گرفتم و به او تاکید کردم که دعا را باز نکند. او هم قبول کرد و دعا را گرفت و رفت. روزی که می خواستم از مصر برگردم که در حدود یک هفته بعد بود به آن شماره زنگ زدم. خود زن گوشی را برداشت، پرسیدم حال فرزندت چطور است؟ گفت به حمداالله خوب است. و رفع بیماری شده. به او گفتم حالا اگر می خواهی آن دعا را باز کن و ببین.» چه نوشته بودید؟ نوشته بودم:« یا أمیرالمومنین بحق مظلومیّة فاطمة الزّهراء إشفِ »

نظری ثبت کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code